بخش میانی
محتوی نوشتاری

توضیح اجمالی در طب سوزنی
تهيه و تنظيم:دكتر مرتضي ترابي محقق طب سنتي ايران و چين (طب سوزني)
الف- تاريخچه طب سوزني
طب سوزني مهمترين دستاورد ملت چين است كه در زمانهاي بسيار دور ابداع شده است. در ادبيات كهن چين، روايات متعددي در مورد مبدأ طب سوزني و تجهيزات آن زمان كه از سنگ ساخته ميشده است وجود دارد. از قرن بيستويكم پيش از ميلاد تا سال 476 قبل از ميلاد، طب سوزني وارد مرحله پيشرفتهتري شد و با كشف برنز و آهن، سوزنهاي برنزي و آهني به بازار طب سوزني آمد.
در قرن ششم طب سوزني به كره و ژاپن معرفي شد. تدريجاً با تبادل تمدنها بين چين و كشورهاي جنوب شرق آسيا و شبهجزيره هند، طب سوزني به اين نقاط هم اشاعه پيدا كرده و در قرن شانزدهم به اروپا هم معرفي شد و اولين كشور اروپايي در اين زمينه فرانسه بود كه سهم به سزايي در گسترش طب سوزني به ساير كشورهاي اروپايي داشت. پس از برپايي جمهوري خلق چين، گسترش طب سوزني به جهان سرعت بيشتري گرفت و در دهه 1950، چين به تربيت متخصصاني از كشورهاي اروپاي شرقي همت گماشت. از سال 1975 به درخواست سازمان بهداشت جهاني چين به تعليم طب سوزني به پزشكان خارجي داوطلب از كشورهاي مختلف پرداخته است و تا به حال بيش از 100 كشور صاحب متخصصين طب سوزني شده است كه در برخي از اين كشورها تعليم و تحقيق در زمينه طب سوزني انجام شده و نتايج خوبي دربرداشته.
امروزه هزاران درمانگر سوزن درماني در حال عرضه خدمات پزشكي در كشورهاي جهان هستند و گرچه آنان تاكنون حاشيهنشين نوين بودهاند اما اين وضعيت در حال تغيير است.
در كشور چين 500.000پزشك اجراكننده سوزن درماني كار ميكنند و شمار آنان در ژاپن بيش از 30.000 است. در آلمان و فرانسه سوزن درماني بخشي از نظام بهداشت ملي است و به طور گسترده در بيمارستانها و كلينيكها در دسترس همگان است. در روسيه 6 دانشكده پزشكي سوزن درماني را در برنامه تعليمات پزشكي خود دارند و شمار پزشكان متخصص سوزن درماني در آنجا بيش از هزار نفر است. در كل اروپاي غربي احتمالاً بيش از 5000 درمانگر سوزن درماني طبابت ميكنند.
در آمريكا سرانجام در سال 1996 قوانين مربوط به طب سوزني از حالت آزمايشي خارج شد و اين روش درماني به عنوان يك رشته پزشكي مشروع و مجاز پذيرفته شد. اكنون طب سوزني را در حداقل 27 دانشكده پزشكي در سراسر ايالت متحده تدريس ميكنند.
ب- طب سوزني چگونه عمل ميكند و مكانيسم آن چيست؟
طب سنتي چين براساس تئوريهاي خاص خود استوار است كه مهمترين آنها عبارتند از
تئوري يين (YIN) و يانگ (YANG)
براساس طب سنتي چين، سلامت يك فرد زماني برقرار است كه يك تعادلي بين يين (YIN) و يانگ (YANG) برقرار باشد. فزوني يا كمبود هر كدام به شكلي كه اين تعادل را برهم زند باعث ايجاد بيماري در بدن ميگردد.
مترادف يين در طب سنتي ايران سردي است و مترادف يانگ گرمي است. در طب سنتي ايران نيز ميدانيم كه اساس درمان بيماريها براساس مزاج سردي و گرمي است و عدم تعادل سردي و گرمي در بدن ايجاد بيماري ميكند. در طب سنتي ايران اين عدم تعادل سردي و گرمي را با داروهاي گياهي درمان ميكنند اما در طب سنتي چين علاوه بر داروهاي گياهي از طب سوزني نيز استفاده ميكنند.
YIN و YANG در بدن مانند دو كفه ترازو ميباشند كه همواره بايد در حالت تعادل باشند.
تئوري سيستم پنج عنصري
طبهاي سنتي دو نگاه بسيار مهم به بدن انسان دارند:
الف – نگاه اول: طبهای سنتی بدن را بصورت كلي نگاه ميكنند كه طب كلنگر ناميده ميشود.
در درمان بيماريها از اين نگاه كلي استفاده ميكنند مثلاً اگر در عضوي از بدن بيماري ايجاد شده باشد مانند سرماخوردگي عامل آنرا ويروس نميدانند بلكه ميگويند در كل بدن مشكلي ايجاد شده است كه باعث اين بيماري شده و بعلت عدم تعادل بدن، سيستم ايمني بدن ضعيف شده است و موجبات بيماري را ايجاد نموده است. لذا بجاي اينكه دنبال يك داروي خاص يا آنتيبيوتيك خاص بر عليه ويروس بگردند بدون توجه به نوع ويروس بدنبال علت و ايجاد عدم تعادل بدن ميگردند و با برطرف نمودن عدم تعادل بدن و تقويت سيستم ايمني، خود بدن، ويروس و بيماري را از بين ميبرد و يك بدن قوي و متعادل مانند دژي محكم و استوار در مقابل تمام بيماريها و ميكروبها و سرطانها نفوذناپذير است. در غير اينصورت و طبق نظريات طب جديد هر روز بايد دنبال ويروس يا ميكروب جديد باشيم و پس از كشف نمودن آن دنبال داروي موثر و آنتيبيوتيك موثر بر عليه آنها باشيم و در اين روش دو اشكال عمده وجود دارد يكي اينكه خيلي مواقع عامل بيماري يا ويروس و غيره را نميتوانيم كشف كنيم مانند خيلي از بيماريها در طب جديد كه علت آنها براي ما روشن نشده است مانند انواع سرطانها، روماتيسمهاي مفصلي، بيماريهاي پوستي مانند برص، پسوريازيس و غيره و دوم اينكه در خيلي مواقع پس از كشف عامل بيماري قادر به كشف درمان نيستيم مانند بيماري MS بسياري از سرطانها و فلجيها و سردردها و بيماريهاي اعصاب و روان. لذا مجبور ميشويم از داروهاي شيميايي كه حالت مسكن دارند و دردها را بصورت موقت ساكت ميكنند و عوارض فراواني براي بدن دارند استفاده نمائيم مانند كورتونها و مسكنهاي خوراكي غيراستروئيدي و اينگونه داروها هيچگاه بيماري را بصورت ريشهاي درمان نميكنند و يا مجبوريم عضو مفيدي از بدن را جهت درمان قطع كنيم و از بين ببريم مانند عمل جراحي كيسه صفرا جهت درمان سنگهاي صفراوي در صورتيكه طب سنتي به جاي جراحي كيسه صفرا به اين نكته ميانديشد كه چه عدم تعادلي در بدن موجب ايجاد سنگهاي صفراوي شده است و با بهبود اين عدم تعادل از تشكيل سنگهاي صفراوي پيشگيري نمايد و در افرادي كه سنگ ايجاد شده است بتواند با داروهاي گياهي بدون آسيب به ساير قسمتهاي بدن و بخصوص كيسه صفرا، سنگها را در بدن حل نمايد.
ب- نگاه دوم: انسان جزئي از طبيعت
طبهاي سنتي بدن انسان را جزئي از اين طبيعت بزرگ ميدانند. و با تغييرات طبيعت و محيط فصول بدن نيز تغيير ميكند. مثلاً همانگونه كه ماه بر روي آب درياها اثرات جزر و مد دارد. بر روي بدن انسان كه حدود 80%آنرا آب تشكيل ميدهد نيز اثرات جزر و مد دارد. بهمين علت است كه طب اسلامي ايران و روايات معصومين (ع) حجامت را در نيمه دوم ماه قمري سفارش نمودهاند و تقدس روزها و ساعات خاصي از شبانهروز (مانند سحرگاه و بينالطلوعين) در طب اسلامي بعلت اثرات ماه و خورشيد و آسمانها بر زمين و بدن انسان و هورمونهاي آن است.
مثلاً اگر خواب روز دو برابر خواب شب هم باشد نميتواند جايگزين خواب شب گردد زيرا خداوند شب را براي آرامبخشي و خواب قرارداده است و چرخ شبانهروزي سيستم هورموني عصبي بدن مطابقت با چرخه شبانهروزي طبيعت دارد و برهم زدن آن موجبات بيماريهاي زيادي را ايجاد مينمايد كه در زندگي مدرن شاهد آن هستيم و انسان مدرن بدون توجه به ربط طبيعت با انسان به تخريب طبيعت پرداخته است لذا با توجه به پيشرفتهاي زياد تكنولوژي شاهد كوتاه شدن عمرها هستيم.
طب سنتي چين با تلفيق دو نگاه فوق (بدن بصورت كلنگر در تركيب چرخه طبيعت) به اين فلسفه بسيار قديمي دست يافته و اعتقاد دارد كه كل طبيعت از پنج عنصر آتش، زمين، فلز، آب و چوب بوجود آمده است. و اين پنج عنصر اساسي باعث بوجود آمدن همديگر و در يك چرخه خاص در ارتباط ميباشند و موجب كنترل يكديگر ميگردند و عدم تعادل در هر يك از پنج عنصر باعث عدم تعادل در كل طبيعت ميگردد. و بدن انسان نيز كه جزئي از اين طبيعت است از اين پنج عنصر تشكيل شده است (البته اين پنج عنصر در طب سنتي ايران به صورت آب، هوا، خاك، آتش آمده است) و طبيعت و مزاج هر يك از اعضاء بدن را مترادف يكي از اين عنصرها ميدانند مثلاً مزاج و طبيعت كبد و كيسه صفرا را معادل مزاج چوب ميدانند.
گردش و تبادلات پنج عنصر به شكل زير ميباشد.
با توجه به چرخه فوق عملكرد ارگانهاي اساسي روي يكديگر اثر ميگذارند و متابوليسم و عملكرد يكديگر را تحريك و يا كنترل ميكنند و از بين رفتن عملكرد هر كدام از ارگانها روي بقيه نيز اثر گذاشته و ممكن است علائم بيماري يك ارگان در ارگان ديگر تظاهر نمايد. يك پزشك طب سنتي و چيني با تجربه با معاينه زبان و نبض و گرفتن شرح حال دقيق ميتواند بفهمد كه ريشه بيماري در كدام ارگان است و به درمان آن ميپردازد.
بعنوان مثال علت بسياري از سردردهاي ميگرني در طب سنتي ناشي از گرمي و حرارت كبد و كيسه صفرا است و در صورتيكه كبد و كيسه صفرا بيش از حد گرم شود و يا كليهها بعنوان منشاء آب بدن نتوانند حرارت كبد را كنترل كنند گرمي زياد باعث ايجاد بخارات گرم شده كه به قسمت سر صعود نموده و ايجاد سردرد ميكند و لذا با كاهش حرارت كبد بوسيله طب سوزني و گياهان دارويي موجب بهبود سردردها ميشوند.
- تئوري مريدينها و مجاري انرژي و نقاط طب سوزني
در بدن انسان ارگانها بوسيله راههاي متفاوتي با يكديگر ارتباط دارند از جمله از طريق رگهاي خوني و لنفي و اعصاب بدن كه در طب جديد مطرح است در طب چيني ارگانها علاوه بر ارتباط خوني و عصبي از طريق مريدينها كه مجاري انرژي ناميده ميشوند با هم در ارتباطند و اين مجاري برخلاف عروق و اعصاب فيزيكي نيستند و ديده نميشوند بلكه اين مجاري متافيزيك مي باشند (زير چاقوي جراحي حس نميشوند) اما وجود دارند و چيزيكه در اين مجاري در جريان است چي (qi) يا همان انرژي حياتي است كه آنهم ديده و لمس نميشود ولي وجود دارد.
14 عدد مجراي انرژي كه 12 تاي آن جفت بوده و 2 عدد آن منفرد است شناسايي شده است اين مجاري انرژي با همديگر و با ارگانهاي بدن ارتباط دارند و هر ارگان داخلي با يك مجراي انرژي به سطح پوست بدن ارتباط دارد. مثلاً كبد با مجراي انرژي بنام مريدين كبد كه به سطح اندام تحتاني كشيده ميشود ارتباط دارد و جهت درمان بيماريهاي كبد با سوزن زدن در اين مجرا استفاده ميشود.
نقاط طب سوزني، نقاط ويژهاي هستند كه بر روي اين مجاري انرژي (مريدينها) قرار دارند و درمان از طريق سوزن زدن در اين نقاط انجام ميشود يعني راه ورود و نفوذ به ارگانها همين نقاط طب سوزني واقع بر مجاري انرژي است.
ارتباطات اين مجاري انرژي با همديگر و با ارگانها مانند برقكشي يك ساختمان بزرگ است و بسيار پيچيده و جالب است و در عين حال روابطشان بسيار منطقي و اصولي است.
بنابراين اينكه چه نقاطي از مريدين را براي درمان انتخاب نمائيم بسيار پيچيده ميباشد يك پزشك طب سوزني بايد عملكرد هر يك از نقاطي كه بر روي مريدينها قرار دارد را بداند. همچنين او بايد ارتباطي كه بين مريدينها وجود دارد را به خوبي بداند او بايد بداند كه چگونه عواملي مثل سرما و گرماي زيادي را از بدن حذف نمايد و چگونه عدم تعادلهاي بين يين و يانگ بدن را اصلاح نمايد.
- تئوري چي يا انرژي حياتی:
تئوري و عامل مهم ديگري كه در تشخيص بيماريها نقش داشته و آشنايي با آن بسيار مهم است انرژي حياتي (در طب سوزني چي خوانده ميشود) است درك واژه چي يا انرژي حياتي از اهميت خاصي برخوردار است.
چي انرژي حياتي اوليه است كه خداوند در هر جانداري به وديعه گذاشته است. ايجاد انرژي حياتي كه رمز حيات است، پس از تولد به تدريج تقويت ميشود و در دوران پيري به تدريج رو به زوال ميرود. خارج شدن كامل انرژي حياتي از بدن مرگ را به دنبال دارد البته لازم به ذكر است كه انرژي حياتي روح نيست، بلكه روح حيواني است. چي ديده نميشود و قابل لمس نيست. اين انرژي حياتي در كانالهاي فرضي در بدن جريان دارد كه مريدين نام دارد و نقاط سون خور روي اين مريدينها قرار دارند. در حقيقت مريدينها، جويهاي انرژي هستند.
جهت فهم بيشتر ميتوان چي يا انرژي حياتي را به جريان برق داخل سيمها تشبيه نمود و سيمها نيز مريدينها هستند و كليدها و پريزها نقاط سون خور هستند و لامپها و دستگاههاي برقي را به ارگانهاي بدن مانند قلب و ريه و كبد و غيره تشبيه نمود. البته بايد توجه نمود كه سيمها يا مريدينها، اعصاب حسي بدن نميباشند گاهي مواقع كانالهاي طب سوزني در مسير اعصاب بدن ميباشند اما هميشه مسير كانالها و اعصاب حسي بدن يكسان نيستند. خيلي از مردم فكر ميكنند سوزنها در مسير اعصاب ميخورند. و نگران از قطع يا آسيب عصب خود هستند كه اين عقيده صحيح نميباشد. و وارد نمودن سوزن در اعصاب براي بيمار غيرقابل تحمل و بسيار دردناك ميباشد و حالت برقگرفتگي ايجاد ميكند. در صورتيكه در سوزن درماني چنين حالتي ايجاد نميشود اگر تمام اعضاي بدن سالم باشند اما نقصي در جريان انرژي حياتي ايجاد شود آن بدن دچار بيماري ميشود. پزشكان پزشكي نوين با معاينات فيزيكي بدن به بيمار ميگويند تمام بدن او سالم است و بيماريش عصبي است و در صورتيكه از نظر طب چيني، در مسير هدايت انرژي حياتي اشكال ايجاد شده است و با رفع انسداد و تعادل در حركت انرژي حياتي توسط سوزنهاي طب سوزني بيماري كاملاً برطرف ميشود.
جهت بهتر فهميدن اهميت انرژي حياتي در بدن به مثال زير توجه نماييد:
- زمانيكه استخوان دچار شكستگي ميشود و يا قسمتي از پوست بدن دچار پارگي و آسيب ميشود پزشكان فقط با وسايل مختلف، دو استخوان شكسته و يا پوست بريده را بهم نزديك ميكنند و آن نيرويي كه باعث جوش خوردن استخوان و پوست ميشود شعوري است كه خداوند در بدن قرار داده است تا بدن خود را بتواند ترميم كند و پزشكان خوب ميدانند كه اگر اين شعور خدادادي بدن وجود نداشت هرگز قادر نبودند كه دو استخوان شكسته را بهم پيوند دهند. اين شعوري كه در موجودات زنده جهت ترميم بدن وجود دارد همان گردش انرژي حياتي (چي) است.
پس خداوند نيرويي را در بدن به وديعه گذاشته است كه در صورت بيماري بدن ميتواند به صورت خودكار در مقابل بيماريها مبارزه كند و بدن را سلامت بخشد (قوه مدبره بدن) طب سوزني اين قوه را تقويت نموده و باعث بهبود بيماريها ميشود.
بطور خلاصه ميتوان گفت هرگاه در گردش چي در بدن اختلالي ايجاد شده كه اين اختلال ممكن است ناشي از كمبود يا زيادتي چي باشد و يا ممكن است در مسير گردش چي در مريدينها (جويبارها) انسدادي ايجاد گردد بيماري در بدن تظاهر ميكند كه با طب سوزني انسدادهاي مريدينها را باز نموده و گردش چي را در تمام بدن به تعادل ميرساند.
ج- روش تشخيص بيماريها در طب سوزني
تشخيص در طب چيني مانند طب سنتي ايران بر پايه مزاجشناسي و معاينه زبان و نبض استوار است و با توجه به غلبه سردي و گرمي در بيمار و نوع مزاج و معاينه زبان و نبض ميتوان فهميد علت بيماري از كدام ارگان بدن است و آنرا درمان نمود.
زبان و چهره مانند آئينه بدن است كه تغييرات دروني ارگانهاي مهم از جمله قلب، كبد، ريهها، رودهها و كليهها را نمايان ميسازد.
مثلاً قرمزي شديد نوك زبان ناشي از آتش قلب است و قرمزي شديد كنارههاي زبان ناشي از حرارت و پركاري كبد است. يك زبان بسيار قرمز كلاً بيانگر حرارت اضافي در بدن است و يك زبان رنگپريده و سفيد نشانه غلبه سردي و كاهش انرژي در بدن است.
يك پزشك با تجربه طب چيني ميتواند با ديدن زبان قسمت اعظم بيماريهاي بدن را تشخيص دهد. اطباء ايراني نيز در قديم به معاينه زبان ميپرداختند و مزاج را از روي آن تشخيص ميدادند. متأسفانه در حال حاضر معاينه زبان به فراموشي سپرده شده است و وقتي از بيماران ميخواهيم زبان خود را از دهان بيرون آورند اين كار را با اكراه انجام ميدهند.
در طب چيني نبض يكي از اصليترين راه بررسي و تشخيص بيماريهاست و يك پزشك با تجربه چيني با گرفتن نبض، 28 نوع نبض را تشخيص ميدهد و سلامتي 12 ارگان مهم بدن را (قلب، روده كوچك، طحال، معده، كليهها، ريهها، روده بزرگ، كبد، كيسه صفرا) بررسي مينمايد و ابوعليسينا نيز به 66 نوع نبض اشاره مينمايد اما در طب جديد با نبض فقط بيماريهاي قلبي را تشخيص ميدهند.
روش ديگر تشخيص مهم در طب چيني معاينه گوش با دستگاههاي خاص ميباشد. ثابت شده است تمام اعضاي بدن بر روي گوش نقاطي دارند و وقتي ارگانهاي بدن دچار بيماري ميشوند پتانسيل الكتريكي نقطه مربوطه در گوش نسبت به ساير نقاط گوش كمتر ميشود و زمانيكه با دستگاه مخصوص گوش را معاينه ميكنيم آن نقطه نمايان ميشوند. مثلاً اگر در معاينه گوش در نقطه معده دستگاه آلارم داد نشان ميدهد كه معده دچار بيماري است و جالب است كه با سوزن زدن در همان نقطه بتدريج بيماري معده نيز درمان ميگردد و گاهي مواقع در بيماريهاي بدن، نقاط مربوط در گوش دردناك ميشوند. مثلاً در درد زانو، نقطه زانو در گوش دردناك ميشود و پزشك با معاينه ميتواند نقطه دردناك را پيدا نمايد و با سوزن زدن در آن نقطه به درمان درد زانو كمك نمايد.
هنوز چگونگي ارتباط اين نقاط در گوشها با بدن مشخص نشده است اما در عمل ارتباط اين نقاط با بدن ثابت شده است مثلاً جهت درمان چاقي با سوزن زدن در نقطه معده و نقطه كنترل اشتها در گوش به يك بياشتهايي كامل ميرسيم كه اساس درمان چاقي را تشكيل ميدهد.
آيا نقاط طب سوزني (روي سطح پوست بدن و لاله گوش) و ارتباط آنها با راگانهاي مهم دروني بدن (مريدينها) واقعي ميباشند يا فرضياند و آيا اثرات آنها تلقيني است يا واقعي؟
از زمانيكه طب سوزني در غرب شناخته شده، همواره تاييد با تكذيب آن مورد بحث بوده است. نقاط مورد استفاده در طب سوزني، هميشه مورد توجه و سوال بودهاند كه چطور اين نقاط با اطرافشان چنين تفاوت فاحشي دارند در بررسيها به كمك ابزار خاص الكتريكي متوجه شدهاند كه مقاومت الكتريكي اين نقاط با ساير نقاط اطرافشان فرق ميكند و داراي خصوصيات الكتريكي ويژهاي ميباشند و در آزمايشهاي ويژه بافتشناسي معلوم شده است كه در نقاط طب سوزني انواعي از نسوج انتهايي متراكماند و داراي كيفيت تأثيرپذيري و تأثيرگذاري خاصي ميباشند كه با نقاط اطرافشان متفاوت است.
هزاران بار در عمل ثابت شده است كه نقاط ويژه طب سوزني ثابت و واقعي ميباشند و در يك محدوده كوچك پوست (5-3 ميليمتر) قرار دارند كه فقط با تحريك دقيق آن نقطه ميتوان به اثرات درماني رسيد و با تحريك نقاط اطراف آن اثر درماني ظاهر نميشود و ارتباط نقاط ارگانهاي داخلي از طريق مريدينها نيز ثابت شده است. مثلاً اگر نقطه ديافراگم را كه بر پشت قفسه سينه قرار دارد تحريك كنيم ظرفيت تنفسي حدود 700 سيسي اضافه ميشود و اين عمل با تحريك هيچ نقطه ديگري در بدن ايجاد نميشود لذا اين نقطه، نقطه خاص و واقعي است و از روي پوست با ديافراگم و ريهها ارتباط دارد.
د- طب سوزني در درمان كدام بيماريها موثر است؟
سازمان بهداشت جهاني درمان حدود يكصد بيماري را به كمك طب سوزني پذيرفته است. البته، بايد تذكر داده شود طب سوزني در درمان بعضي از اين بيماريها ميتواند بدون كمك به طب جديد كاملاً موثر باشد و بيماري را كاملاً از بين ببرد، مانند بيماري ميگرن ولي در درمان بعضي بيماريها بعنوان يك درمان كمكي است. مثلاً در درمان آرتريت روماتوئيد (روماتيسم مفصلي) شديد به تنهايي قادر نيست. بطور كامل بيماري را كنترل كند و از بين ببرد. اما در كنار داروهاي طب جديد ميتواند بسيار موثر باشد و به درمان كمك كند و نكته بسيار مهم ديگر اينكه موثر بودن درمان بستگي به مرحله بيماري دارد. مثلاً اگر در شروع بيماري ام.اس از طب سوزني كمك بگيريم، نتيجه درمان بسيار عالي است ولي اگر سالها از شروع بيماري گذشته باشد و عوارض پايدار ايجاد نموده باشد، قابل درمان با طب سوزني نيست و همچنين در مورد آسم، اگر در درمان آسم اطفال از طب سوزني كمك بگيريم شايد بتوانيم كاملاً آسم آطفال را از بين ببريم ولي اگر اين آسم تا بزرگسالي ادامه پيدا نمود درمان قطعي آن مقدور نميباشد.
در هر صورت تشخيص اينكه طب سوزني در مورد بيماري شما موثر است يا خير بايد با پزشك با تجربه طب سوزني مشاوره نمائيد.
همه كارشناسان توفيق فراوان اين روش را در درمان بيماريها و دردهاي گوناگون تاييد ميكنند. پس چرا سوزن درماني هنوز حاشيهنشين نظام پزشكي متعارف است؟ آيا به اين علت كه پزشكان از روشهاي غيرمتعارف ميترسند و يا در تعيين روشها و استفاده از نظامهاي ديگر آهستهاند؟ و يا از پزشكي جديد براي خود چهارچوبي درست كردهاند كه حاضر نيستند، به هيچ شرايطي از آن خارج شوند؟
بعضي مردم از درد سوزنها ميترسند و بعضيها از آلودگي سوزنها هراس دارند در صورتيكه اين نگراني بيهوده است. زيرا اولاً سوزنها تقريباً بدون درد ميباشند و يا درد آنها قابل تحمل (حتي براي اطفال) ميباشد و ثانياً سوزنها يكبار مصرف و كاملاً استريل ميباشد. آيا زمانيكه بيماران به قسمت تزريقات مطبها مراجعه مينمايند، احساس نگراني از آلودگي دارند؟ مسلماً اينطور نيست زيرا سرنگهاي تزريقات يكبار مصرف است و بهمين شكل سوزهاي طب سوزني نيز يكبار مصرف است.البته بعضي از مردم زمانيكه اسم طب سوزني به ميان ميآيد به فكر سوزن تزريقات افتاده و از درد آن ميترسند در صورتيكه سوزن طب سوزني كاملاً با سوزن تزريقات فرق دارد. سوزنهاي طب سوزني بسيار كوچك و نازكتر از سوزن تزريقات ميباشند و معمولاً بدون دردند.
ليست شايعترين بيماريهايي كه طب سوزني در درمان آنها موثر است:
1- چاقي و لاغري (بخصوص كاهش وزن و كاهش سايز قسمتهاي مختلف بدن).
2- ترك اعتياد و ترك سيگار
3- بيماريهاي اعصاب و روان (افسردگيها، اضطراب، دلهره، بيحوصلگي و زود خسته شدن)
4- اختلالات خواب (بيخوابي، پرخوابي، بدخوابي)
5- اختلالات ذهني (فراموشي، كاهش حافظه، عدم تمركز ذهني و احساس كمبود انرژي)
6- اختلالات قاعدگي (قطع قاعدگي، خونريزيهاي نامنظم و زياد قاعدگي) و دردهاي شديد قاعدگي و عوارض قاعدگي در نوجوانان و كيست تخمدانها و نازائي (p.c.o) و فيبروم در مراحل اوليه
7- اختلالات گوارشي (اسهال، يبوست، معده درد، كوليت روده، نفخ معده)
8- اختلالات عصبي- عضلاني (انواع فلج اعصاب، دردهاي عضلاني و گرفتگي عضلات)
9- انواع سردردهاي عصبي و ميگرن و سردردهاي تنشي (فيبروميالژيا)
10- انواع دردهاي كوتاه مدت و بلند مدت مفاصل (آرتروز مفاصل بدن بخصوص شانه و زانو و روماتيسم مفصلي).
11- كمردردها و بخصوص درد سياتيك و ديسك كمر در صورتيكه بصورت اورژانسي نياز به جراحي نداشته باشد.
12- انواع آلرژي بخصوص آلرژي گلو و بيني و سينوزيتها.
13- كاهش شنوائي و وزوز گوش و سرگيجهها.
14- انواع تيكهاي عصبي (لرزش ناخودآگاه اعضاي بدن)
15- جوشهاي صورت و بدن، ريزش موي سر، زيبايي صورت (كاهش چين و چروك، از بين رفع غبغب)
16- اختلالاتي كه زمان يائسگي بروز ميكند مانند تعريق شبانه، گر گرفتگي، داغ شدن كف دستها و پاها، بيخوابي و غيره.
17- هرگونه درد مزمن و ناراحتيهاي قسمتهاي مختلف بدن كه پزشكان طب جديد آنرا عصبي مينامند.
18- درمان عوارض بعد از سكته مغزي (بهبود فلجيهاي بعد از سكته)
19- بيماريهاي اطفال (شبادراري، آسم، بياشتهايي)
20- بيماري ام.اس (M.S) بخصوص اگر در مراحل اوليه باشد.
21- انواع مشكلات جنسي مردان و زنان (ناتواني جنسي و سردي، زود انزالي و غيره)
22- تنگي نفس، طپش قلب، درد قلب، احساس گرفتگي گلو در صورتيكه منشأ عصبي داشته باشند.
23- لكنت زبان (بخصوص اگر در ابتدا كودك بدون لكنت زبان صحبت ميكرده است و بعداً بدنبال مشكلات عصبي و ترس ناگهاني دچار لكنت شده باشد).
24- افزايش سيستم ايمني بدن در مقابل بيماريها بخصوص جهت درمان سرماخوردگيهاي مكرر كودكان
25- درمان بيماريهاي چشم مانند نزديكبيني كودكان، آب مرواريد بدون عارضه و التهاب شبكيه و حساسيتهاي چشمي
26- درمان سريعتر زونا و بخصوص درمان دردهاي شديد و طولاني بعد از زونا
27- كمك به رشد افزايش قد بخصوص زير سن بلوغ
28- درمان بياشتهايي اطفال
29- كاهش اشتها بخصوص در افراديكه پس از عصبي شدن اشتهايشان افزايش مييابد (پرخوري عصبي)
30- جهت تقويت حافظه و تمركز دانشآموزان و دانشجويان قبل از امتحانات مهم
31- رفع خستگيها و احساس قولنج در پشت كتفها و گردن و شانه
32- درمان درد و گرفتگي عضلات ساق پاها بخصوص در هنگام خواب
33- كمك به درمان بياختياري ادراري در سالمندان (كاهش دفع ادرار شبانه و كنترل بهتر ادرار در طول روز)
34- درمان خواب آلودگيهاي بيجهت و درمان احساس كاهش انرژي و خستگيهاي زودرس و احساس خستگي و بيحالي عليرغم استراحت كافي.
بعضي از مردم و پزشكان فكر ميكنند كه طب سوزني فقط مسكن دردهاست و پس از قطع سوزن درماني بيماري برگشت ميكند در صورتيكه اينطور نيست و اگر بيماري بصورت اصولي ريشهيابي و درمان گردد، بيماري براي هميشه از بين خواهد رفت. مثلاً در طب جديد براي انواع سردردهاي عصبي و ميگرن فقط انواع مسكن را تجويز مينمايند و فقط تا زمان مصرف آنها سردرد ساكت ميشود اما در طب سوزني علت سردردها بطور كامل ريشهيابي ميشود كه عامل ايجاد آن كدام ارگان است (با معاينه زبان و نبض) و سپس به درمان كامل آن ميپردازد.
جالب است بدانيد كه علت اكثر سردردهاي عصبي در طب چيني ناشي از حرارت كبد است و يبوست، و با فروكش نمودن حرارت كبد سردرد درمان ميشود
آيا سوزنهاي طب سوزني دردناك ميباشند؟
افرادي كه با طب سوزني آشنايي ندارند سوزنهاي طب سوزني را با سوزنهاي تزريقات در ذهن خود مقايسه ميكنند و گمان ميكنند سوزنهاي طب سوزني مانند سوزنهاي تزريقات دردناكند. در صورتيكه اينطورنيست و سوزنهاي طب سوزني و تزريقات از نظر اندازه و شكل كاملاً فرق ميكنند اولاً سوزنهاي تزريقات بسيار قطورتر ميباشند و داخلشان مجرايي دارد و نوك آن بسيار برنده است و هنگام ورود به بدن قسمت كوچكي از بافت بدن را پاره نموده و باعث بروز درد ميشوند ثانياً از طريق سوزنهاي تزريقات بداخل بافتها مايع آمپول تزريق ميگردد و اين مايعات باعث فشار به سلولها و بافتها و پايانههاي عصبي شده و موجب درد ميگردند. اما سوزنهاي طب سوزني بسيار نازكتر بوده، مجرايي ندارند و از طريق آنها دارويي به بدن تزريق نميگردد لذا دردناك نميباشند و حتي براي اطفال نيز قابل تحملاند.
آيا ممكن است از طريق سوزنهاي طب سوزني آلودگي به بدن وارد گردد و موجب انتقال بيماريهايي مانند ايدز و هپاتيت گردد؟
سوزنهاي طب سوزني كاملاً استريل و يكبار مصرفاند و پس از هر بار استفاده دور ريخته ميشوند و مجدداً استفاده نميگردند لذا هيچگونه آلودگي ندارند. در صورتيكه سوزنها يكبار مصرف نباشند و يك سوزن براي چند بيمار استفاده شوند آلودهكننده خواهند بود.
آيا اثرات طب سوزني مبناي علمي دارند؟
- در سالهاي اخير در تحقيقات طب جديد ثابت شده است كه تحريك بدن با طب سوزني موجب ترشح هورمونها و موادي شبيه مورفين (آندروفينها و آنكفالينها) از مغز و هيپوفيز شده كه در درمان بيماريها بخصوص اثرات ضد دردي طب سوزني بسيار موثر است. همچنين ثابت شده است تحريك با سوزنها موجب آزاد شدن كورتون از غدد فوق كليه شده كه موجب اثرات ضدالتهابي در بدن ميگردد.
آيا اثرات طب سوزني ميتوانند ناشي از تلقين باشند؟
با توجه به توضيحاتي كه در مبناي علمي طب سوزني داده شد و با توجه به اينكه ميتوان با داروي نالوكسان از اثرات ضددردي طب سوزني جلوگيري نمود چون نالوكسان گيرندههاي آندروفيني را در بدن بلوك ميكند لذا تلقيني بودن اثرات طب سوزني از نظر علمي مردود است. از طرف ديگر بايد بدانيم كه طب سوزني در حيوانات حتي بيشتر از انسانها اثر دارد و چون در حيوانات تلقين معني ندارد لذا اثرات طب سوزني كاملاً ثابت شده است و تلقيني نيست. اگرچه تمام مكانيسمهاي عملكردي طب سوزني هنوز براي بشر از نظر علم جديد ثابت نشده است.
آيا طب سوزني در تمام انسانها و بيماريها موثر است؟
در جواب سوال فوق بايد گفت اين طب نيز مانند ساير علوم با محدوديتهايي همراه است. سازمان بهداشت جهاني با تحقيقات گسترده ثابت نموده است كه طب سوزني بر روي حدود يكصد بيماري كه شايعترين آنها قبلاً ليست شد موثر است. اما درصد اثرگذاري وابسته به ميزان و شدت و عمق و حاد يا مزمن بودن بيماري در هر فرد ميباشد لذا در تمام افراد و بيماريها به يك ميزان موثر نيست. در افراد جوان و پرانرژي اثرات درماني زودتر ظاهر ميگردد و در افراد پير و كمانرژي اثرات درماني كمتر است و ديرتر ظاهر ميگردد.
البته بايد گفت درصد كمي از جامعه وجود دارند كه اثرات طب سوزني در آنها ظاهر نميشود كه دليل آن كاملاً روشن نيست كه درصد اين افراد در جامعه حدوداً زير ده درصد است. با توجه به اينكه طب سوزني يك حالت تعادل را در انرژيهاي بدن ايجاد مينمايد ميتواند به درمان اكثر بيماريها در كنار ساير درمانها كمك نمايد.
با توجه به توضيحات فوق از كجا متوجه بشويم كه اين طب در درمان بيماري ما موثر است؟
جهت بررسي اثرات درماني و اينكه آيا اين طب جهت درمان بيماري شما كمككننده است يا خير؟ بايد با يك پزشك متخصص طب سوزني مشاوره نمائيد.
معمولاً درمان براي بيماريهايي كه تاكنون اثرات طب سوزني در آن به اثبات رسيده است شروع ميشود و معمولاً پس 5 الي 6 جلسه درماني تصميمگيري ميشود . اگر در طول اين شش جلسه هيچگونه اثرات درماني ظاهر نشود درمان قطع ميگردد و اگر اثرات درماني حتي بسيار خفيف ظاهر شده باشد درمان را تا حدود 10 الي 15 جلسه ادامه ميدهيم و مجدداً براي بيمار تصميمگيري مينمائيم.
آيا طب سوزني عوارضي هم دارد؟
اگر اين طب توسط يك پزشك با تجربه و علم كافي بكارگيري شود و سوزنها يكبار مصرف استفاده شوند هيچگونه عوارضي ندارد.
تعداد جلسات و دورههاي درماني چگونه است؟
تعداد جلسات و دورههاي درماني در بيماريهاي مختلف و افراد مختلف متفاوت است و توسط پزشك در طول درمان تعيين ميگردد اما براي بررسي اثرات درماني بر روي بيمار حداقل 6 جلسه درمان لازم و ضروري است و براي تكميل درمان نيز حداقل 10 الي 12 جلسه ضروري است و در بعضي از بيماريها مانند فلجيها به 30 الي 50 جلسه و حتي بيشتر نيز ميرسد.
لذا بعضي از بيماران فكر ميكنند با 1 الي 3 جلسه طب سوزني درمان ميشوند كه كاملاً اشتباه فكر ميكنند و يا بصورت زودرس (قبل از اتمام 6 جلسه) درمان را قطع ميكنند و ميگويند اين طب در ما تأثيري نداشت كه اين روش نيز اشتباه است و براي ظاهر شدن اثرات درماني حداقل بايد 6 جلسه درمان را ارايه دهيم.
آيا اثرات طب سوزني قابل برگشت است يا درمان ايجاد شده مداوم و پايهدار است؟
در بيمارانيكه، بيماري توسط متخصص طب سوزني يا معاينه زبان و نبض و شرح حال ريشهيابي ميشود و ريشه بيماري درمان ميگردد بيماري پس از درمان قابل برگشت نميباشد مانند درمان اكثر ميگرنها اما اگر پزشك طب سوزني از تجربه كافي برخوردار نباشد و نتواند به ريشه بيماري پي ببرد و به صورت علامتي و تسكين بيمار را درمان كند ممكن است بيماري پس از مدتي مجدداً عود نمايد لذا توصيه ميگردد بيماران به پزشكاني مراجعه نمايند كه با پايه و اساس طب سوزني و معاينه كامل از طريق زبان و نبض و شرح حال طب سنتي چين آشنايي كامل دارند و قادر به تشخيص ريشه بيماري ميباشند.
نكته بسيار مهم
در بعضي از بيماران اثرات درماني طب سوزني بسيار كم يا بسيار دير ظاهر ميشود و حتي در بعضي از بيماران در جلسات اوليه درد بيمار تشديد مييابد. اما با توجه به اينكه اين طب انرژيهاي بدن را متعادل ميكند بدن خود جهت درمان بيماري اقدام ميكند و لذا گاهي مواقع اثرات درماني چندين ماه پس از انجام طب سوزني ظاهر ميشود و بيمار متوجه نميشود كه علت بهبود بيماري او مربوط به طب سوزني چندين ماه قبل بوده است.
مثلاً ممكن است جهت درمان آرتروز زانو ده جلسه درمان انجام دهيم و بيمار در طي اين ده جلسه از افزايش درد و ناراحتي زانو شاكي باشد و پس از ده جلسه بعلت عدم نتيجه لازم درمان را ترك نمايد ولي پس از سه ماه ديگر اگر از بيمار سوال شود ميگويد درد زانوهايش بهتر شده است و اين بهبودي قطعاً از اثرات طب سوزني چند ماه قبل است كه بيمار از اين ارتباط بياطلاع است.
نكته بسيار مهم ديگر:
بعضي از بيماران دچار بيماريهاي نهفته قديمي ميباشند كه با شروع طب سوزني به هر دليلي، بيماري قديمي خود را نشان ميدهد. مثلاً فردي مبتلا به ميگرن بوده است و در حال حاضر ظاهراً بهبود يافته است اگر اين بيمار جهت مثلاً كمردرد طب سوزني انجام دهد ممكن است بيماري ميگرن قديمياش عود نمايد. علت بروز بيماري قديمي در اين است كه مجاري انرژي فرد بيمار در ناحيه سر دچار انسداد ميباشد و با تحريك جريان انرژي در كل مجاري بدن بدليل كمردرد باعث مرگ انرژي از ناحيه سر ميشود و با انسداد مجاري برخورد ميكند كه باعث بروز سردرد شديد ميشود بايد به اين بيماران گفت از اين عارضه ناراحت و نگران نباشند و با ادامه درمان هم بيماري جديد و هم بيماري قديميشان كه بروز نموده درمان خواهد شد.